ازدواج زن ۴۰ ساله با پسر ۱۸ ساله | میخواستم از شوهر سابقم انتقام بگیرم
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۲۷۱۳
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۴۲ سالهای است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: ۱۸ سال بیشتر نداشتم که خانواده ابراهیم به خواستگاریم آمدند و خانوادهام بدون اینکه تحقیقی درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او انجام دهند با این ازدواج موافقت کردند و ما ۸ ماه بعد زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که من همه تلاشم را برای رضایت و آسایش همسرم به کار میگرفتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اوایل زندگی خوب و شیرینی داشتیم اما زمانی که فرزند دومم به دنیا آمد، تازه فهمیدم ابراهیم به طور پنهانی با دختری ازدواج کرده است که در دوران مجردی با او ارتباط داشت. این موضوع روح و روانم را به هم ریخت و بدین ترتیب اختلافات ما آغاز شد.
فرار زن بینوا از دست شوهر خسیس | به خاطر خرید مایحتاج خانه کتکم میزند | همسرم با کلی مال و ملک در تاکسی اینترنتی کار میکند چاقوکشی زن جوان برای شوهرش | شوهرم با دیدن پیامکها مرا زیر مشت و لگد گرفتابراهیم دیگر هیچ ارزشی برای من و فرزندانم قائل نبود و بسیاری از شبها هم به خانه نمیآمد. من هم زمانی که فهمیدم هوویم باردار است، یارانه دولتی را به در منزلش میفرستادم تا اینگونه او و ابراهیم را تحقیر کنم. بالاخره در همین گیر و دار ابراهیم با بیان اینکه دیگر نمیخواهد با من زندگی کند، من و دو فرزندم را رها کرد و نزد هوویم رفت.
من که دیگر خیلی احساس حقارت میکردم به طور توافقی از او جدا شدم و با سپردن سرپرستی فرزندانم به ابراهیم به خانه پدرم بازگشتم، اما به خاطر وضعیت روحی و روانی که داشتم، نمیتوانستم در خانه بمانم به همین دلیل روزی چند ساعت به بیرون از منزل میرفتم. تا اینکه روزی در بالای کوهسنگی مشهد با پسری آشنا شدم که حرفهایش به دلم مینشست. خیلی زود رابطه من و فرزاد آغاز شد و دیدارهای ما در حالی ادامه یافت که قرار ازدواج گذاشتیم.
ابتدا تصور میکردم فرزاد حداقل ۳۰ ساله است، اما وقتی فهمیدم او ۱۸ سال دارد پیشنهاد کردم از ازدواج با من منصرف شود چراکه فاصله سنی ما خیلی زیاد بود ولی او با ناراحتی اصرار به این ازدواج داشت. بالاخره من با پولی که از پدرم گرفتم خانهای رهن کردم و به عقد موقت فرزاد درآمدم.
همان روزهای آغازین زندگی مشترک متوجه شدم که فرزاد شبها با چشمانی سرخ و روحی آشفته به خانه میآید. او با کوچکترین بهانهای مرا کتک میزد و با چاقو تهدید به قتل میکرد. حتی بسیاری از مواقع نمیگذاشت از خانه بیرون بروم، ولی روز بعد همه اینها را فراموش میکرد و چیزی به خاطر نمیآورد. آنجا بود که فهمیدم فرزاد به مصرف قرصهای روانگردان و مواد مخدر گل اعتیاد دارد.
او مدتی بعد هم به فروش مواد مخدر روی آورد اما من برای آنکه در رویای انتقام از ابراهیم بودم، سکوت میکردم تا اینکه بالاخره از رفتارهای او به تنگ آمدم و بعد از ۲ سال زندگی مشترک فهمیدم این زندگی فرجامی ندارد و من به پایان خط رسیدهام.
به همین دلیل به کلانتری آمدم و در مشاورههای تخصصی شرکت کردم. حالا هم که به این زندگی بیهدف پایان دادهام در حال جبران آسیبهای روحی و روانی خودم هستم تا مسیر زندگی را پیدا کنم.
با دستور سرهنگ ابراهیم خواجهپور (رئیس کلانتری نجفی) بررسیهای روانشناختی برای به آرامش رسیدن این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
کد خبر 843764 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم ازدواج طلاق خانواده حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۲۷۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد
به گزارش «ورزش سه» مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بی تردید یکی از متفاوت ترین مربیان خارجی است که در سال های اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانه ای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگی های قابل تحسین او، علاقه ای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز می دهد.
این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سال ها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توام با نیش و کنایه را حفظ می کنند.
* حادثه ای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما میشود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.
* می خواهم مسلمان شوم
اما آنچه که مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و می گوید: «من میخواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات، یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.
* ازدواج با دختر ایرانی
از مدت ها قبل زمزمه هایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگ تر شد و رسانه ها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته می شود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانی اش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار میشود.